✅چند اصطلاح کاربردی در انگلیسی✅

🍀1. My cake is dough.
🔸دستم نمک نداره.
🍀2. I am on my word
🔸من سر حرفم هستم.
🍀3. Pull the other one!
🔸خالی نبند!
🍀4. Don’t look the other way
🔸خودتو به اون راه نزن
🍀5. Have you chicken out already?
🔸هیچی نشده جا زدی؟
🍀6. How dare you?
🔸چجور جرات می کنی?
🍀7. Shake a leg
🔸عجله کن!
🍀8. I had fortune on my side
🔸بخت یارم بود
🍀9. Truth hurts
🔸حقیقت تلخ است
🍀10. Never say die
🔸به دلت بد نیار

جملات رایج انگلیسی در مورد غذاها و وعده های غذایی

جملات رایج انگلیسی در مورد غذاها و وعده های غذایی

Foods & Meals
______________________________

         در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی در مورد غذا ها و وعده های غذایی آمده است.
                         برای دیدن و آشنایی با اصطلاحات به ادامه ی مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

10 عبارت رایج در انگلیسی محاوره‌ای برای تایید حرف طرف مقابل

10 عبارت رایج در انگلیسی محاوره‌ای برای تایید حرف طرف مقابل
.
می‌دونید که برای تایید حرف طرف مقابل، می‌تونید از جمله‌ی I agree استفاده کنید (که البته زیاد دیده میشه که زبان آموزها به اشتباه میگن I’m agree). این هم 10 عبارت رایج دیگه که یک چنین کاربردی دارن:

                           برای دیدن عبارات لطفا به ادامه ی مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

Love and Relationships Idioms اصطلاحات عشقولانه ❤️

Love and Relationships Idioms          
اصطلاحات عشقولانه ❤️
1. To fall for someone
عاشق کسی شدن

I fell for her in a big way. She's gorgeous!
بدجور عاشقش شدم. خیلی خوشگله
                     

                     برای آشنایی بیشتر با اصطلاحات به ادامه ی مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

جملات ضروری زبان انگلیسی در مکالمات تلفنی

Essential English Conversation in telephoning


1- این تلفن خراب است و یا سیستمش مشکل پیدا کرده است.
This telephone is out of order or its systems has broken down.

2- پیش شماره اش را بلدی؟
Do you know its area code?

3- باید شماره اش را تو دفترچه تلفن پیدا کنیم.
We should look up his number in the phone book.
                          

                          برای اشنایی بیشتر با جملات به ادامه مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

جملات کاربردی زبان انگلیسی در بانک

جملات کاربردی زبان انگلیسی در بانک

 

Bank

در این پست اصلاحات و جملات کاربردی انگلیسی که در بانک مورد استفاده قرار می گیرد، ارائه شده است.
                        برای آشنایی با این اصطلاحات به ادامه ی مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

اصطلاحات و عبارت هاي مربوط به غذا خوردن در انگليسي

The food gave me a real buzz.
غذا چسبيد

                     برای آشنایی با بقیه اصطلاحات و عبارات به ادامه ی مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

آشنایی با نسبتهای فامیلی

از کلمات زیر میتوانید برای بیان نسبت خانوادگی و فامیلی خود با شخص دیگری استفاده کنید:

* grandparents
* به پدربزرگ و مادربزرگ با هم, گفته میشود. معادل فارسی ندارد.
- Children always enjoy visiting their grandparents.
- بچه ها همیشه از رفتن پیش پدربزرگ و مادر بزرگ هایشان لذت میبرند.

* grandfather
* پدربزرگ پدری یا مادری

* grandmother
* مادربزرگ پدری یا مادری

* great grandfather
* پدربزرگ پدر یا مادر

* great grandmother
* مادربزرگ پدر یا مادر
                        برای اشنایی بیشتر با نسبت های فامیلی به ادامه مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

عبارت ها و جملات در مورد روز ها و زمانها در انگلیسی

The day after tomorrow.
پس فردا
We'll come the day after tomorrow.
.
The day before yesterday/ two days before.
پریروز/روز قبل از دیروز
I met her the day before yesterday/two days before.
.
The day before you came
روز قبل از اینکه تو بیای
.
I have an appointment next week.
هفته ی آینده یک قرار ملاقات دارم
.
I saw her a week ago/a week before.
یک هفته قبل دیدم اش
.
I'm getting a new car this week.
من این هفته (دارم) یک ماشین جدید میگیرم
.
She said that she had seen him that day.
او گفت که آن روز او را دیده بود!
.
The other day
اون روز،چند روز پیش
.
I talked to her the other day.
چند روز پیش با او حرف زدم
.
Every other day
یک روز در میان
.
These days/Nowadays
این روزها
.
Nowadays people know the price of everything and the value of nothing
این روزها/ در این دوره و زمانه مردم قیمت همه چیز را میدانند و ارزش هیچ چیز را

ضمایر ربطی (Relative Pronouns)

ضماير ربطي با کلمه اي که قبل از آنها مي آيد در ازتباط هستند و در واقع اطلاعات بيشتري در مورد کلمه قبل از خود ميدهند. در اين حالت، آنها يک گروه اسمي وابسته را به يک مرجع (که همان اسمي باشد که قبل از آنها آمده است) مثصل ميکنند. درنتيجه، ضمير ربطي در گروه اسمي وابسته نقش فاعلي يا مفعولي دارد.

به مثال زير توجه کنيد که در آن ضمير ربطي نقش فاعلي دارد:

(1) The chef studied in Paris. He won the first prize.

(2) The chef who won the first prize studied in Paris.

ادامه نوشته

چند نمونه از جملات پرکاربرد در مکالمه های روزانه🔸🔸🔸🔸🔸


🔴 I appreciate what you are doing for me.

از كارهایی که برای من انجام میدی ممنون.

لطفا به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

ادامه نوشته

فرق must و have to و كاربرد آنها در انگليسي

دقت داشته باشيد كه هر دو به معني اجبار و الزام اند! :
مثال:
You must read this.
بايد اين را بخواني
You have to read this.
بايد اين را بخواني
.
اما دقت داشته باشيد:
فرق اساسي شان اين است كه ‘must’ فقط در زمان حال به كار ميرود.
اما Have to ميتواند در زمان گذشته هم به كار رود:
همچنين Have to ميتواند در زمان آينده هم به كار رود:
مثالز به ترتيب:
I must be as clear as possible.
تا جايي كه ميتونم بايد صاف و شفاف باشم.
.
I had to do chores when I was a child.
وقتي بچه بودم بايد كارهاي روتين رو انجام ميدادم.
.
I will have to ride home in the dark tonight.
امشب بايد در تاريكي به سمت خونه رانندگي كنم.
---------------------
در حالت سوالي:
براي سوالي كردن، براي Have to بايد از auxiliary verb استفاده كنيم، مثل do:
Do you have to make that noise?
آيا مجبوري آن صدا رو توليد كني؟
.
Must you make that noise?
بايد اون صدا رو توليد كني؟
---------------------
نـــــكـــته:
Don’t have to و mustn’t معني هاي متفاوتي دارند هااااا!!!!
Don’t have to:
يعني نياز نيست كه فلان كار رو انجام بدي
مثلا:
I don’t have to wear a uniform.
لازم نيست كه يك لباس فرم بپوشم.
.
امــــــــــا mustn’t كه مخفف must not است به اين معني است كه شما اجازه نداريد فلان كار را بكنيد!!!!!
مثل:
You mustn’t smoke inside.
شما نبايد داخل سيگار بكشيد.
---------------------
هــــمـــــچــــنـــــيــن:
زمانی از must استفاده می کنیم که معمولا" اجبار از ناحیه خودمان باشد
در حالیکه have to اجباری است که از طرف عوامل خارجی مانند اداره، ارتش و غیره برای ما به وجود می آید .
I must polish my boots once a week.
من هفته ای یک بار باید پوتین هایم را واکس بزنم . (این کاری است که خودم را ملزم به انجام آن می دانم)
.
If I join the army, I will have to polish my boots every day.
اگر به ارتش بروم مجبور خواهم بود هر روز پوتین هایم را واکس بزنم . (الزامي كه خود را مقيد به آن ميدانيم)
.
I have to be at the office at 8 o’clock every morning.
مجبورم هر روز ساعت 8 در اداره باشم . (اجبار از طرف اداره)

روش های تشکر کردن در زبان انگلیسی

روشهای تشکر کردن در زبان انگلیسی:

Thank you so much✅ بسیار متشکرم

Thanks✅ ممنونم

Thank you very much✅ خیلی ممنونم

Thanks a lot✅ خیلی ممنونم

Thanks very much ✅ خیلی ممنون

Thanks a bunch ✅ تشکر-ممنونم

Much obliged ✅ خیلی لطف می کنید

I owe you one ✅ بهت مدیون هستم

You saved my life ✅ خیلی کمک بزرگی بهم کردی

Cheers✅ ممنون

It's very nice of you ✅ خیلی لطف میکنی

You’re too kind ✅ خیلی لطف دارین

Many thanks✅ متشکرم، ممنون

معرفی استاد زبان

سلام دوستان بنده قربانپور هستم قرار هستش تو بخش زبان اینجا در خدمت باشم

اینم اولین پست بنده امیدوارم ب دردتون بخوره:

یک نکته ظریف و مهم تلفظی در مورد The
.
مطمئنا تا به حال بهش برخورد کردین ولی متاسفانه داخل ایران خیلی توضیحی در موردش نمیدن
.
حالت اول:
وقتی حرف اول کلمه‌ی بعد از The صدادار spoken vowel "در صحبت کردن و بیان" باشد:
حرف تعریف Theبه صورت "دی" Thee تلفظ میشود.
مثال:
the English girl دی انگلیش گِرل
the orange book دی آرنج بوک
the old school دی اُلد سْکول
-----------
حالت دوم:
وقتی حرف اول کلمه‌ی بعد از The بیصدا spoken consonant "در صحبت کردن و بیان" باشد، حرف تعریف The به صورت دِ The تلفظ میشود.
مثال:
the girl دِ گرل
the book دِ بووک
the school دِ سْکوول